سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سالها

و شاید هزاران سال دیگر

ترا در لحظه هایم قاب دارم !

همین امروز

و

شاید هزاران روز دیگر

ترا در سجده های دیده هایم

قبله کردم!

از عمق بغض های درونم فقط اینها را پیدا کرده ام در این ایام خاموشی ام !

من شاعره ای بودم دل نرم تر از سهراب ......آنگونه که مردی بود دلباخته تر بر آب

آنگونه که شبدر را چون لاله ی قرمز دید ......آنگونه که می فهمید درد و دل یک بی تاب

آنگونه که یوسف را از چاه برون آورد ......آنهمه زلیخا را انداخته در مرداب

اما دل آن شاعر کز آب روان تر بود ......افسوس ! شده انسان آن شاعره ی نایاب

این شأن نزول و این سرعاقبت شعرم .......کز عقل تهی گشتن دل نرم تر از سهراب !

.

.

.

 

 


نوشته شده در  دوشنبه 87/4/3ساعت  12:56 صبح  توسط سمیه ملاتبار 
  نظرات دوستان()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آتش بدونِ دود
با احترام به آیه اَلَست
مرد ِ پابه ماه
چادر مشکی ِ خود را بتکانی در باد...
از خودکشی ِ شخصیتی حرف میزنم...
ران ِ ملخی از موری ناتوان
با چادری که تر شده از داغی ِ تنم
[عناوین آرشیوشده]